یاد بگیرید ذوق و قریحه خودتان را بشناسید و آن را به فعلیت درآورید. بدانید اولین اصل در نویسندگی این است كه چیزی را بنویسید كه دلتان میخواهد آن را بخوانید و لذت ببرید. اگر چیزی كه مینویسید، برای خودتان جالب نباشد و سرگرمتان نكند، قطعاً برای هیچ كس دیگر جالب و سرگرمكننده نخواهد بود.
از بازنویسی یا به عبارت دیگر، دوباره نوشتن واهمه نكنید و كارتان را به كسی كه به قضاوتش اعتماد دارید، بسپارید تا بخواند. سپس بپرسید كه اولا تحت تأثیر قرار گرفته یا نه؟ و آیا نوشته شما ارزش ارائه به دیگران را دارد یا خیر؟
سعی كنید در ابتدا، چیزهایی كه مینویسید، درباره زندگی آدمهای پیرامونتان باشد. قدرت مشاهده خودتان را از دنیای اطرافتان تقویت كنید. یاد بگیرید درست ببینید و چیزهایی را ببینید كه دیگران نمیبینند. ضمنا این را هم بدانید كه برای نویسنده شدن، هیچ وقت دیر نیست.
نوشتن را بیوقفه ادامه دهید. به همایش نویسندگان بروید و بدانید كه خوب خواندن، بهترین و شاید تنهاترین راه خوب نوشتن باشد. نوشتن یادداشتهای روزانه در تقویت نوشتن بسیار مهم است. اوایل گزارشنویسی و مقالهنویسی را تجربه كنید و از كسانی نباشید كه تنها از نویسنده شدن حرف میزنند. واقعاً در راستای نویسندگی تلاش كنید. نوشتن، خواندن و اندیشیدن از مهمترین نیازهای نویسندگی است.
مراحل نگارش را باید به درستی پیمود كه عبارت است از:
1. تفكر؛
2. تهیه طرح و چارچوب؛
3. گردآوری و دستهبندی اطلاعات؛
4. تهیه سیاهه اطلاعات بدون توجه به تقدم و تأخر؛
5. تهیه سیاهه نهایی با تأمل و بازنگری و ترتیببندی مناسب و حذف زواید؛
6. تهیه پیشنویس مكتوب و قلمی كردن یافتهها با رعایت قواعد نگارش و ویرایش؛
7. نقد و نظر و بازبینی و حتی مشورت با دیگران؛
8. ویرایش نوشتار (اگر شخص دیگری باشد، بهتر است).
البته هر نویسندهای پیش از دست بردن به قلم برای كار جدید باید به این پرسشهای مهم پاسخ بگوید:
1. چه مینویسم؟ (موضوع و قلمرو آن)
2. چرا مینویسم؟ (اثبات ادعایی یا توصیف رویدادی یا گزارش وقایعی ...)
3. برای چه كسی مینویسم؟ (مخاطبشناسی)
4. در چه وضعیت و شرایطی مینویسم؟
خودارزیابی در عرصه نویسندگی چنان آسان است كه از هم اكنون میتوانید پیشبینی كنید آیا در نویسندگی موفق خواهید شد یا نه؟ به این صورت كه ببینید آیا واقعاً فكر میكنید در نویسندگی میتوانید موفق بشوید یا نه؟ اگر شناخت، فكر و باورتان این باشد كه میتوانید موفق شوید، قطعاً این هویت معرفتی خودباورانه، شما را به كارهای عالی در وادی نویسندگی وادار میكند و اقدامهای قاطع، خودباوری را به ثمر مینشاند. اگر كسی چنین باوری نداشت، بر اثر این بیتحركی خودانكارانه، شكوفه استعدادهایش به خزان مینشیند. چنین فردی با این شبكه معرفتی نومیدانه و توانسوزانه هرگز موفق نخواهد شد.
گفتن از تجربههای نویسندگی، آسانتر از به كار بستن و به كار بستن، آسانتر از به دست آوردن و به دست آوردن، آسانتر از فهم آن و فهم آن، آسانتر از باور قلبی است و باور، سختترین كارهاست.
اگر واقعا بخواهید و باور داشته باشید میتوانید. این معیاری بزرگ و رازی سترگ برای موفقیت در نویسندگی است. اگر بخواهید خود را بیازمایید و پی ببرید كه چقدر در «خواستن واقعی»، جدی هستید و چه قدر «توانستن خود» را باور دارید، باید در عمل به نوشتن اقدام كنید و ذهن و دل خود از هر نوع افكار و احساس دلسردكننده دور سازید. باید از نخستین سدّ ذهنی نفسگیر كه ترس از نوشتن است، برهید و با اطمینان خاطر با متنهای ساده آغاز كنید. البته تشویق، بال استعدادهای آدمی را به پرواز درمیآورد و نقد عالمانه و حسابگرانه نیز نویسنده نوقلم را به حركت و تكاپوی بیشتری میكشاند. همانطور كه گذشت، خود نویسنده نیز ممكن است با دو رویكرد مشكلگرا و رویكرد راه حلگرا مواجه باشد. اگر دیدگاه اول را داشته باشد، در مواجهه با مشكلات، ناتوان است و حتی بیشتر از واقعیات، مشكلات را بزرگ میبیند. این افراد مدیریت تحول و تغییر را برنمیتابند و همه چیز را خارج از اراده و توان خود میبینند و به تقدیر حواله میكنند.
قومی به جدّ و جهد گرفتند زلف یار
قومی دگر حواله به تقدیر میكنند
فرد راه حلگرا، وجود مشكلات و مسائل فراراه را نه تنها طبیعی، بلكه سازنده میبیند و با روحیهای شاد و ذهنی آزاد و جدیتی بیمثال به نویسندگی ادامه میدهد و از آنها سكّوی پرتاب برای خود میسازد. در این راه، از تجربه دیگر نویسندگان نیز مدد میگیرد؛ زیرا نویسندگی نوعی آفرینشگری است و برای توفیق بیشتر باید سراغ افراد مجرب و ورزیده رفت. (وزیری، 1384، ص64)
از آنچه گذشت، درمییابیم كه شرط اول نویسندگی، داشتن ذوق و استعداد است. در مرحله بعد، نویسنده با مطالعه نوشتههای دیگران، اصول و قواعد نگارش را از روش آنان كسب میكند؛ چون نویسندگی علمی نیست كه قواعد و ضوابط دقیق و غیر قابل تغییر مانند ریاضیات یا پزشكی و امثال آن داشته باشد. نویسندگی، صناعت است و مهارت یافتن در آن مانند هر صناعت دیگر سه شرط دارد:
1. استعداد؛
2. شناخت مواد و ابزار و قواعد كاربردی آنها؛
3. كارورزی.
باید توجه داشت نویسندگی خوب، از مطالعه نوشتههای خوب آغاز میشود. كسانی كه بخواهند نویسنده شوند، باید نویسندگان موفق عصر خود و گذشته را بشناسند و آثار آنها را مطالعه كنند تا گذشته از كسب سرمایههای فاخر معنوی، برای ایجاد آثار ارزنده، سخنسنج گردند و بتوانند بین نوشتههای بیشماری كه هر روز میخوانند، فرق بگذارند. البته تمرین هم نیاز است. هیچ نوازنده یا نقاش یا مكانیكی با خواندن كتابهایی در این مقوله، نوازنده، نقاش و مكانیك نشده است. سخنرانی و نویسندگی هم با تمرین به دست میآید. در تمرین باید از نوشتههای ساده شروع كنیم تا به نوشتههای جامع و تحقیقی برسیم. در قدم دوم باید توصیفی بنویسید، نه عقلی و ذهنی. فراگیری فن نویسندگی از استادان و صاحبان تجربه و شركت در دورههای آموزش هم از گامهای عمده این راه است. همانطور كه گذشت، كسی كه میخواهد در كار قلمی رشد كند، ناچار باید اهل مطالعه باشد. این مطالعات به انسان قدرت نویسندگی میدهد و سبك نگارش او را تعیین میكند. غیر از كتابهای ادبی و متون زیبا، بخشی از مطالعات نیز باید درباره اصول نگارش و فنون نویسندگی باشد. فرد پس از گذراندن این مراحل، به تدریج، به كسوت نویسندگی آراسته میشود.
در مجموع، نویسنده كسی است كه حرفی نو یا نگاهی نو را با بیانی نو ارائه میكند و با كاربست روشها و شگردهای گوناگون نویسندگی بر مخاطب خود تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم میگذارد. نویسندگی نوعی پیامرسانی است كه با هنر خوب حس كردن، هنر خوب اندیشیدن و هنر خوب نوشتن به اوج میرسد. نویسنده خوب با دیدگاه نو و نگارش نو برای انتقال منویات و مكنونات ذهنی خود میكوشد. در نویسندگی، مهارت در پروراندن مطلب بسیار مهم است. اینكه نویسنده به روشنی بداند چه میخواهد بگوید، لازم هست، ولی كافی نیست. مهم آن است كه مقصود خود را بتواند نیك بپروراند. نویسنده خوب باید فكری برای چگونگی معانی و محتوای نوشته خود داشته باشد و نباید از نوشتههای دیگران كپیبرداری و رونویسی كند و آنها را به یكدیگر بچسباند تا نوشتهای تازه ارائه دهد، بلكه باید حرفی نو و محتوایی وزین را با نگاه نو و قلمی روان و به صورت خلاق و خودجوش ارائه دهد و با نوشتن خود، حس تازگی و طراوت در دیگران به وجود آورد. گفتنی است برای ایجاد ارتباط با خواننده و جذب وی باید مراحل زیر را در دستور كار قرار دهیم:
1. برای ارائه آنچه در نظر داریم، طرحی ترسیم كنیم.
2. هنگام استناد، به منابع معتبر و دست اول مراجعه كنیم.
3. نظم و دستهبندی منطقی را در چینش مطالب به كار گیریم.
4. خیالانگیزی را با خیالبافی اشتباه نگیریم.
5. همواره سرودههای شاعران بزرگ را پیش رو داشته باشیم.
6. قوت تألیف و حسن تعبیر را هنگام نگارش فراموش نكنیم.
7. بازنگری و بازنگری نوشته را در رأس نگارشهای خویش قرار دهیم.
8. عنوانی كوتاه، گویا و زیبا برای نوشته خود برگزینیم.
9. شروعی جذاب و پایانی به یادماندنی برای نوشتههایمان منظور كنیم.
10. درستنویسی را فدای زیبانویسی و زیبانویسی را فدای درستنویسی نكنیم.
11. مخاطب و نیازهای او را خوب بشناسیم تا بتوانیم زودتر با وی ارتباط برقرار كنیم.
12. تنوع در بیان را از یاد نبریم.
13. به دنبال نوآوری و نواندیشی باشیم و از تقلید، تكرار و كهنهنویسی دوری كنیم.
آشنایی با فنون و رموز نویسندگی
والایی انسان به اندیشه اوست و اندیشه با كلام و كلمه موجودیت مییابد. پس برای خلق اندیشه باید نوشت، اما چیزی را بنویسید كه خودتان دوست دارید آن را بخوانید. واقعگرا باشید و بدانید كه نویسندگی تجارت راحت و پرسودی نیست. اولاً باید به تنهایی انجام شود. ثانیا نیاز به كار سخت و طاقتفرسا دارد. ثالثاً بازده سریعی ندارد و باید منتظر نتیجه آن ماند. اگر میخواهید نویسنده شوید، به هیچ كس اجازه ندهید ناامیدتان كند. برای داستانهایی كه مینویسید، طرح كلی نریزید؛ یعنی اتفاقات داستانی را از قبل طراحی نكنید. نوشتن، ما را وارد دنیای پررمز و راز و ناشناخته میكند. باید به ضمیر ناخودآگاهتان اعتماد كنید و به شخصیتهای داستانیتان تا خودشان، داستان را به جایی كه میرود، هدایت كنند.